مگه به دست آوردن تــــــــــــو
ســـــــاده بود !!
مگه دل بستن به تــــــــــو
بین این همه آدم ســــــاده بود !!
مگه اعتـــــماد و صبـــــر برای تـــــــو
ســـــــاده بود !!
پس چجــــــــوری دل کندن از تــــــو
میتونه ســــــــــاده باشه !!
نه !!
هیــــــــچ وقت اینو از من نخـــــواه
از توان من خــــــــارجه عشــــقم
بی تو غصه نمیره از یادم . . .
کنار تو فقط شاد و خوشحالم !
به بودنت پیشم عشقم می بالم . . .
در “نقاشی هایم” تنهاییم را پنهان می کنم…
در “دلم” دلتنگی ام را…
در “سکوتم” حرف های نگفته ام را…
در “لبخندم” غصه هایم را…
دل من…
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من…
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااااااااااده….
این آخرین باره ، که ما باهم
زیره بارون ، قدم میزنیم خیلی آروم
هردو غمگینیم ، هردو داغون
میریزه اشک ، از چشامون خیلی آسون
آخرین باره که دوباره ، خنده داره
رو لبامون پا میزاره
دیگه از فردا عزیزم
خیلی حاله ما دوتامون گریه داره
گریه داره
هردو هستیم ساکت امّا
پره حرفه تو نگامون
هردوتامونو همیشه ، میسپاریم ما ، به خدامون
به خدامون
…آخرین باره
که دوباره ، خنده داره
رو لبامون پا میزاره
دیگه از فردا عزیزم
خیلی حاله ما دوتامون گریه داره
گریه داره…
ϰ-†нêmê§ |