خدای مهربون رو شکر میکنم
برای فرزندم که از شستن ظرفها شکایت دارد
و این یعنی خونه مونده و تو خیابون ول نیست.
برای شلوغی و کثیفی خانه بعد از مهمانی
چون یعنی دوستانی دارم که پیشم میان.
برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن
چون یعنی غذا برای خوردن دارم.
برای سایه ای که شاهد کار منه
چون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.
برای پنجره هایی که باید تمیز بشه
چون یعنی خانه ای برای زندگی کردن دارم
برای جای پارکی که در انتهای پارکینگ پیدا میکنم
چون یعنی قادر به راه رفتن هستم و وسیله نقلیه دارم.
برای هزینه بالا برای گرمایش
چون یعنی خانه گرمی دارم.
برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوند
چون یعنی رختی برای پوشیدن دارم.
برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روز
چون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.
برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکند
چون یعنی هنوز زنده هستم.
و خدا را شکر میکنم برای همکاران ودوستان مهربونی که دارم
چون باعث میشوند کار وزندگی برایم با انگیزه،جالب و خوب باشد.
گاهی ساده ترین کلمات هم از ذهنم می گریزد
و جز سلام یارای گفتن هیچ حرفی ندارم
و سکوت بیانگر حرفایی میشود که سالیانیست گفتنش برایم آرزوست.
همه میگویند سکوت یعنی هیچ حرفی
اما من میگویم سکوت یعنی فریاد
فریادی پر از احساس...!!!
به وبلاگ خوش اومدید.
این یه وبلاگ عاشقانه و عارفانه ی گروهیه همه نوع مطلب و عکس عاشقانه و عارفانه ای میشه توش گذاشت.
ما نیاز به نویسنده های زیادی داریم.
پس هرکسی که توانایی داره و
میخواد کمک کنه میتونه مشخصاتشو
+ایمیلش تو نظرات بذاره تا
جزء نویسنده ها بشه و
بعد مطالبش روکه متناسب با
محتوای وبلاگه بذاره.
فقط خواهشا تو مطالبی که میذارید تبلیغ وبلاگتون رو نکنید.
من خودم اسم وبلاگتون رو میگم اینجا.
حتما برای اینکه وبلاگ کامل تر و
محتواش بهتر بشه نظراتتون رو بگید
و به صفحات دیگه وبلاگ هم سر بزنید.
به وبلاگهای گروهیه دیگه ی من و وبلاگ نویسنده های دیگه هم سر بزنید:
خیلـــــی خــــودتو درگـــــیر نکـــن ....
همیشــه اتفـــاق های خــوب زمانـــی می افــته
که اصـــلاً انتـــظارش رو نــداری...
باختی در کار نیست . . .
.
من برای رسیدن به عشقم,
با جانم ریسک میکنم . . .
“ خیالی نیست ”
.
.
.
یا می برم ,
یا میمیرم!
اینم یه مدل از خواب بیدار کردنه دیگه
دیرش میشه خووو باید بره سر کااار
انگار که شاهرگ احساسم را زده باشی ؛
بنـــــــــد نمی آید دوست داشتنت ... !
دنیا پر از آدمهایی است که همدیگر را گم کرده اند.
ولی من دیگر گمت نمی کنم...
تا به حال کسي را
به اندازه ي تو
دوست داشته اي
که نخواهي خوابش را بياشوبي با صداي نفس؟
ϰ-†нêmê§ |